دُرســادُرســا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

دُرســـــــــا ؛ مُروارید خونه ما

شیطنت های درسا خانوم

بالاخره موفق شدم.... هووووووووووووووووووورررااااا    ببینم اینا چین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   اونجا چه خبره؟؟؟؟؟؟   آخ جون یه نهار خوش مزه....   درسا به پارک میرود!!   بعد از یه روز شیطونی   در آخر عکس تولد 9 ماهگی وروجک   ...
7 خرداد 1392

هشت ماهگی درسای ما

دختر نازم لحظات سریع میگذرن و بزرگ شدنت رو با تمام وجودم احساس میکنم... درسای من هشت ماهش تموم شد و وارد نه ماهگی شد.. کارهایی که جدیدا انجام میدی رو واسم میگم گلکم: 1- وقتی وارد هشت ماهگی شدی، مامان رو خوب میشناختی و بغل هرکسی بودی میخواستی بیای پیش من.. وای که چقدر این لحظه شیرینه!! 2- قبلا وقتی روروئک مینشستی عقب عقب راه میرفتی..ولی الان به هر چیزی که میخوای میتونی راحت برسی، اونم با چه سرعتی!!! 3- توو خواب همش دوست داری وول بخوری و غلت بزنی!! 4- دیگه راحت میتونی بشینی بدون هیچ کمکی!! 5- تخت و پارکت رو دوست داری و بعضی اوقات میذارمت اونجا و با اسباب بازیات بازی میکنی. 6- موقع غذا خوردن میذارمت توو صندلی غذات ...
2 ارديبهشت 1392

عکسهای نوروزی

درسا جونم این روزا هر جا میریم بابایی کلی ازت عکس گرفت..   وای که تو عاشق دم این خانوم خوکه هستی... همش توو دهنته!!! ...
10 فروردين 1392

مسافرت با درسا

عسلم هفته اول عید رو دزفول رفتیم. به خاطر اینکه دختر نازنینم خسته نشه رفت و برگشت با هواپیما رفتیم. خدا رو شکر خیلی دختر خوبی بودی و خسته نشدی. هوا خیلی خوب بود و میرفتیم بیرون و بستنی که مامانی خیلی دوست داره رو میخوردیم!!! ...
10 فروردين 1392

نوروز 92 با وجود درسا شیرین تر شد !!!

دختر شیرینم با وجود تو سال 91 یکی از سالهای بسیار خوب واسه ما بود. نوروز  92 رو هم با هم جشن گرفتیم. ساعت 2.5 ظهر روز 30 فروردین 91 تحویل سال بود. خدا رو شکر تو هم دختر خوبی بودی و بیدار بودی و هم با هم عکس گرفتیم.   ...
10 فروردين 1392

چهارشنبه سوری 91 با درسا

دخترکم امسال چهارشنبه سوری با خونواده باباجون رفته بودیم دزفول... شما هم خیلی از آتیش بازی و فشفشه بازی خوشت اومده بود و کلی ذوق میکردی.. همه فامیلا هم که تازه دیده بودنت کلی چلوندنت!!!!! ...
10 فروردين 1392

واکسن شش ماهگی

عروسکم.... تاریخ 28 بهمن 91 بعد از اینکه از شمال برگشتیم رفتیم تا واکسن شش ماهگیت رو بزنیم.. فکر میکردم این واکسن هم مثل دو واکسن دیگه خیلی اذیتت نمیکنه.. ولی دخترم خیلی اذیت شدی.. دو روز همش ناله و گریه میکردی..خوب شیر نمیخوردی..همش بهونه میگرفتی..شبا خوب نمیخوابیدی.. خلاصه خیلی سخت بود.     خدا رو شکر که مادر جون و پدر جون با ما اومده بودن!!! ...
3 اسفند 1391

منم میتونم بشینم !!!!

چند روزیه درسای ما میتونه به تنهایی بشینه ولی بعد از چند ثانیه ای بی تعادل میشه و ....   اینجا هم خسته شدی و دوست داشتی رو آقا گاوه دراز بکشی!!   ...
3 اسفند 1391

بازی درسا با پتو !!!!

درسا حونم خیلی پتوی خودت رو دوست داری.. وقتی غلت میزنی و خسته میشی دوست داری تو پتو خودتو قایم کنی و بازی کنی!!! در آخر هم نگاه زیبایی که به من و دوربین کردی!!! ...
3 اسفند 1391