دُرســادُرســا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

دُرســـــــــا ؛ مُروارید خونه ما

هفته های آخر بارداری و استرس های بیشمار

1391/5/10 12:26
نویسنده : مامان سارا
743 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل گلم

ماه رمضون هم اومد و من نتونستم روزه بگیرم ولی هر روز واسه سلامتیت سعی میکنم قرآن بخونم گلم.............

الان هفته 37 هستیم و تقریباً چیزی نمونده که به دنیا بیای و بپری توو بغلمون....

ولی مشکل اینجاست که این روزا خیلی دیر میگذره و با استرس همراه هست...

دیروز احساس میکردم که تکونای خوشگلت ( مطمئنم بعد از اومدنت یکی از اون مواردی هست که دلم واسش خیلی خیلی تنگ میشه!!!! ) ، کم شده بود و منم کلی نگران !!!!!

تصمیم گرفتیم بریم بیمارستان و چکی کنن ببینن قضیه چیه...

با بابایی رفتیم بینارستان و خانم ماما گفت بهتره نوار قلبی از این وروجک بگیریم ببینیم چه خبره.........

وقتی شروع به گرفتن نوار کرد دخترمون تند تند تکون خورد و خانوم ماما گفت اینکه داره فوتبال بازی میکنه...... حالش هم خوبه!!!!!!!!!!

خلاصه کلی ما رو ضایع کردی و 2 ساعتی توو بیمارستان بودیم و خوشحال از اینکه دخترمون سالم و سلامته برگشتیم......... 

ایشالا این هفته های آخر هم به خوبی و خوشی بگذره و شما سلامت و به موقع به دنیا بیای جیـــــــــــــــگر مامان و بابا !!!!!!!!!!!!!!!    

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ساحل
11 مرداد 91 11:29
سلام عزیزم... تمام این استرس هات طبیعیه... خودمم گاهی از الان بهش فکر میکنم که میتونم از عهدش بر بیام یا نه... نگران نباش و به بعدش و به اون دست و پاهای کوچولوی خوشگلش فکر کن آروم میشی... امیدوارم به سلامت دنیا بیاد دخمل کوچولوت...
matin
13 مرداد 91 8:41
تمام این استرسها میگذره عزیزم به لحظه ایی فکر کن که یه کوچولوی دوست داشتنی تو بغلته
مامانی
14 مرداد 91 12:34
ایشالا که اینطور باشه ساحل جان....ممنون عزیزم
مامانی
14 مرداد 91 12:36
ممنون متین جون..آره دقیقا بایذ به موقعی فکر کنم که دخترم رو تو بغلم میذارن!!!
مهدی طالبی
24 مرداد 91 19:27
سلام از دعا غافل نشید که خداوند به خاطر اون طفل معصوم پاکی که در دل دارید بهتون نظر ویژه داره بنده را هم از دعای خیرتون بی نسیب نگذارید التماس دعای فراوان