15 ماهگی درسا جونی
دختر گلم دیگه ماشالا واسه خودش خانومی شده.
همه جا سرک میگشه!!!
به همه چیر دست میزنه تا تجربه هم چی رو داشته باشه!!!!
میره توو اتاقشو همه لباساشو از کمدا میریزه بیرون!!
تمام دکمه های ماشین لباسشویی رو باید امتحان کنه!!
در یخچال باید باز باشه تا درسا خانوم تووشو بررسی کنه و خسته شد تووش بشینه!!
با اسباب باریاش باری میکنه..
دیگه میتونه حلقه هوشش رو رو هم بچبنه و بعضی اوقات از جلقه هاش به عنوان النگو استفاده میکنه کلبه هوشش رو هم بلده.البته از بین اونا به دایره علاقه خاصی داره!!
البته درسا یه اسباب بازی جدید همگام با تکنولوژی هم داره!!!!!
انتظار درسا کنار پنچره تا بابا احسان بیاد!!!!
اینم آخر یه روز شیطونی ........
قومبولیه خودمه !!!!!
راستی دخترم سه تا دندون آسیاب در آورد و خیلی اذیت شد. بی اشتها..بد اخلاق..کم خواب..
همون روزا مامان و حاله لارا هم عمل لیزیک چشم داشتن.
خلاصه روزای سختی بود.
مامان لیدا جون زحمت نگهداری درسا رو میکشید.
شبایی که درسا تا صبح بیدار بود و در آخر روی تاب خوابش میبرد.