دُرســادُرســا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دُرســـــــــا ؛ مُروارید خونه ما

منم میتونم بشینم !!!!

چند روزیه درسای ما میتونه به تنهایی بشینه ولی بعد از چند ثانیه ای بی تعادل میشه و ....   اینجا هم خسته شدی و دوست داشتی رو آقا گاوه دراز بکشی!!   ...
3 اسفند 1391

بازی درسا با پتو !!!!

درسا حونم خیلی پتوی خودت رو دوست داری.. وقتی غلت میزنی و خسته میشی دوست داری تو پتو خودتو قایم کنی و بازی کنی!!! در آخر هم نگاه زیبایی که به من و دوربین کردی!!! ...
3 اسفند 1391

درسا در 6 ماهگی

نازنینم هفته دیگه 6 ماهت تموم شدی و دیگه خوردنی خوردنی شدی....  میخوام واست یه سری از شیرین کاری هات رو بنویسم 1-عاشق بازی کردنی و فقط دوست داری یه نفر کنارت باشه و باهات بازی کنه. 2-جدیدا توو روروئک میشینی و خیلی دوست داری.. منم میتونم یکمی به کارام برسم!! 3- سی دی بیبی انیشتن رو خیلی دوست داری و کاملا ابراز احساسات میکنی و وقتی توو روروئک نشستی و واسه سی دی ذوق میکنی هی عقب عقب میری!!!   (فدای راه رفتنت بشم من) 4- بعضی وقتا هم خیلی خسته میشی روی تشک بازیت دراز میکشی و سی دی و یا تلویزیون نگاه میکنی و یا با عروسکات بازی میکنی.. 5- از هفته دوم شش ماهگیت هم شروع کردی به فرنی خوردن... خدارو شکر خیلی دوس...
20 بهمن 1391

جشن دندون درسای نازنین

عروسکم وقتی ما شمال بودیم با در اومدن مرواریدات مادر جون و پدر جون زحمت کشیدن و 18 بهمن 91 برات جشن دندون گرفتن.... همه با هم کمک کردیم و خونه رو تزئین کردیم .گیفتای خوشگل واسه مهمونامون درست کردیم...یه کیک خیلی قشنگ سفارش دادیم... مادر جون هم میز شام مفصلی تدارک دید...  مهمونا هم کادوهای خوشگلی واسه شما آوردن ملوسکم... در ادامه عکسا رو میذارم گلکم .... ...
20 بهمن 1391

مرواریدهای دُرسای ما

سلام عروسکم در روز 8 بهمن 91 وقتی طبق معمول این روزا لثه های نازنینت میخارید و من میخواستم با انگشتم آرومت کنم دیدم یه چیز تیزی خورد به انگشتم..         نگاه کردم..............واااای خدای من یه مروارید کوچولو رو دیدم............      انقدر آروم وبی سروصدا دندون درآوردی که مامان متعجب شد فقط تنها مشکلت این بود که شیر نمیخوردی و من که منتظر بیقراری و اذیت کردن و نخوابیدن و تب و هزار جور چیز دیگه بودم اصلا حدس نمیزدم که تو داری دندون در میاری....  کلی ذوق کردم و به همه خبر دادم .... بعد از چند روزی یه مروارید زیبای دیگه هم در کنار اون یکی دراومد.. و...
20 بهمن 1391

تیپ زمستونی عشقم

عزیزکم بالاخره این کاپشن شلوارت که مادرجون؛ پدر جون واست خریده بودن اندازت شد... ماشالا چقدر بهت میاد موش موشکم .........                  ...
22 آذر 1391

درسای من در چهار ماهگی

سلام نازنینم میخوام برات بگم تا چهار ماهگیت چه کارا میکنی... اول بگم که اینقدر شیرین شدی که توو دل همه جا وا کردی... 1- توجهت به اطراف و افراد خیلی زیاد شده. (ماشالا) 2- علاقه زیادی به ساعت دیواری، بطری آب معدنی، کنترل تلویزیون، تلفن و موبایل داری... 3- سعی میکنی اون چیزایی رو که دوست داری بگیری ولی عزیزکم هنوز کوچولویی و نمیتونی و بعدش جیغ و غر میزنی.... 4- وقتی نتونی وسایل رو بگیری ترجیح میدی که دستا و انگشتای خودت رو بخوری.. اونم با صدا و حرف و جیغ!!!  انگار میخوای به همه بگی که به هب چقدر خوشمزست!!! 5- با اداهایی که بابایی واست در میاری خیلی خنده میکنی.. اونم خنده های صدا دار.... 6- خدا رو شکر داروهات رو بهتر از ...
22 آذر 1391